Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، شارون پریور یک دختر ۱۶ساله با موهای بلوند اهل مونترال بود که در سال ۱۹۷۵میلادی ناپدید شد. روزی که شارون ناپدید شد برای دیدن یکی از دوستانش در یک پیتزافروشی از خانه خارج شده بود اما دیگر برنگشت. خانواده‌اش که نگران او شده بودند پلیس را در جریان قرار دادند تا اینکه ۳ روز بعد جسدی در یک منطقه جنگلی در ساحل جنوبی مونترال پیدا شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جسد متعلق به یک دختر نوجوان بود که به طرز هولناکی به قتل رسیده بود.

با حضور پلیس در محل معلوم شد که جسد متعلق به شارون(دختر گمشده) است. بررسی‌ها نشان می‌داد که او توسط مردی ناشناس ربوده شده و پس از انتقال به جنگل مورد تجاوز قرار گرفته و به طرز بی‌رحمانه‌ای به قتل رسیده است. تنها سرنخی که از قاتل بی‌رحم وجود داشت، رد لاستیک‌های یک ماشین سواری بود و آثاری از دی‌ان‌ای عامل جنایت.

پلیس به امید شناسایی قاتل، به بررسی آثار دی‌ان‌ای پرداخت اما در آن زمان علم ژنتیک چندان پیشرفت نکرده بود و آزمایش‌های جنایی نتیجه‌ای نداشت. با این حال دی‌ان‌ای قاتل به بایگانی آزمایشگاه جنایی سپرده شد تا شاید روزی رازگشای حقیقت شود.

از سوی دیگر، مأموران پلیس در جست‌وجوی قاتل بی‌رحم تحقیقات گسترده‌ای را آغاز کردند. در این سال‌ها بیش از ۱۰۰مظنون دستگیر شدند اما هیچ مدرکی علیه آنها به‌دست نیامد. در این میان آنچه باعث معروف شدن این پرونده شد، تلاش‌های مادر مقتول برای پیدا کردن قاتل دخترش بود. مصاحبه‌های وی با رسانه‌ها و ارتباط همیشگی‌اش با پلیس باعث شده بود که بسیاری از مردم در جریان این پرونده قرار بگیرند و با گذشت سال‌ها، همچنان آن را پیگیری کنند.

کشف حقیقت

در سال ۲۰۱۹ و با گذشت بیش از ۴۰سال از جنایت، با پیگیری‌های مادر مقتول، دی‌ان‌ای قاتل به یک آزمایشگاه جنایی در ویرجینیای آمریکا فرستاده شد. در آنجا وقتی نمونه دی‌ان‌ای مورد بررسی قرار گرفت معلوم شد که با دی‌ان‌ای مردی در این ایالت یکسان است.

مأموران به بررسی درباره این مرد پرداختند و متوجه شدند که وی برادری به نام رومین داشته که یک مجرم سابقه‌دار بوده. رومین اتهاماتی ازجمله تجاوز به‌عنف در پرونده‌اش داشت و مهم‌تر اینکه ۴۸سال پیش و زمانی که شارون(دختر نوجوان) به قتل رسید، در مونترال کانادا حضور داشته است. اما او حدود ۴۱سال قبل و به‌دلیل بیماری جانش را از دست داده و به خاک سپرده شده بود.

به این ترتیب دستور نبش قبر وی صادر شد و با آزمایش استخوان‌های به‌جا مانده از او، معلوم شد که وی همان قاتلی است که در همه این سال‌ها پلیس و خانواده شارون به‌دنبال او بودند. با مشخص شدن این موضوع پرونده این جنایت جنجالی برای همیشه مختومه شد.

کد خبر 763731 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها خبر مهم کانادا حوادث جهان قتل - قاتل حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم کانادا حوادث جهان قتل قاتل حوادث ایران دی ان ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۵۳۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کلاهبرداری قاتل برای پرداخت دیه میلیاردی | سرنوشت قاتلی که رویای آزادی در سر دارد

همشهری آنلاین - الهه فراهانی: حدود دو ماه قبل مردی جوان به اداره پلیس رفت و گفت به دام یک کلاهبردار تلفنی افتاده است. وی توضیح داد: چند روز قبل یک پیامک واریز پول به گوشی ام ارسال شد. مبلغش در حدود ۴ میلیون تومان بود. کمی بعد موبایلم زنگ خورد و مردی ناشناس مدعی شد که به اشتباه پولی به حساب من واریز کرده است. او می گفت شماره موبایل مرا از بانک گرفته و مودبانه از من خواهش کرد تا پول را به او برگردانم. من هم از همه جا بی خبر شماره کارت مرد ناشناس را گرفتم و این مبلغ را برایش واریز کردم.
وی ادامه داد: ساعتی بعد اما متوجه شدم کلاه گشادی سرم رفته است. کمی که دقت کردم متوجه شدم اصلا پولی به حسابم واریز نشده بود و پیامک واریز ساختگی و جعلی بوده بود. آنجا بود که متوجه شدم فریب مرد کلاهبردار را خورده ام.
کلاهبرداری های سریالی
با این شکایت، ‌ کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شدند تا متهم کلاهبردار را شناسایی کنند. در شرایطی که تحقیقات و اقدامات اطلاعاتی ادامه داشت چند شکایت مشابه دیگر هم پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان می داد متهم به صورت سریالی دست به کلاهبرداری می زند. تیم تحقیق در گام نخست به بررسی هویت مالک تلفنی که با آن پیامک ارسال شده بود، پرداخت. شماره متعلق به مردی معتاد بود که سیم کارت و کارت بانکی اش را به مبلغ ۷۰۰ هزارتومان به فردی ناشناس فروخته بود.
تماس از زندان
کارآگاهان در شاخه بعدی اقدام به ردیابی تماس‌های مرد کلاهبردار کردند و با انجام اقدامات اطلاعاتی دریافتند که تمامی تماس ها از داخل زندان صورت می گیرد. خیلی زود با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که تماس‌ها از سوی محکومانی صورت گرفته که به اتهام قتل پشت میله های زندان هستند. در ادامه معلوم شد که پشت پرده این کلاهبرداری‌ها، زندانیانی بودند که همگی محکوم به قصاص شده بودند. آنها با همدستی افرادی در بیرون از زندان، دست به کلاهبرداری از شهروندان می‌زدند و پول‌های به دست آمده را بین هم تقسیم می‌کردند. با شناسایی اعضای این گروه، تمامی همدستان آنها در خارج از زندان شناسایی و دستگیر شدند. متهمان در بازجویی ها به جرم خود اقرار کردند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
کلاهبرداری برای آزادی
محسن یکی از اعضای همین باند است که چند روز قبل، ۴۳ سالگی اش را در زندان جشن گرفت. ۳۰ ساله بود که وارد زندان شد و ۱۳ سال را با کابوس قصاص سر کرد و یک‌بار هم پای چوبه دار رفت اما در نهایت خانواده مقتول به شرط دریافت مبلغ میلیاردی از قصاص گذشتند. این مرد اما پس از رهایی از قصاص، برای آزادی از زندان نقشه کلاهبرداری کشید. گفت‌وگو با او را بخوانید.
با پول کلاهبرداری می‌خواستی مبلغ درخواستی اولیای دم را پرداخت کنی؟
می خواستم جانم را نجات بدهم. از زندگی در زندان خسته شده بودم. نمی دانید هر یک روز زندان چطور می گذرد. انگار یک قرن است که زندانم. دلم برای آزادی و قدم زدن در خیابان های تهران تنگ شده است. دلم برای رفتن به خانه مادرم، خواهرم و بستگانم تنگ شده است. برای سفر رفتن، برای رانندگی در جاده ها، برای خوابیدن روی تخت اتاق خودم با خیال راحت، برای کارکردن و در آمد کسب کردن و خیلی چیزهای کوچک و بزرگ دیگر که سالهاست برای من شده حسرت.
چرا کلاهبرداری را انتخاب کردی؟
راه دیگری نداشتم. داخل زندانم و دست و پایم بسته است. از سوی دیگر من در یک خانواده ضعیف و بی پول بزرگ شده ام. خودم هم در صافکاری کار می کردم و مستاجر بودیم. اولیای دم دیه میلیاردی می خواهند. رقمش خیلی بالاست و من نمی توانم این مبلغ را تهیه کنم. موضوع مرگ و زندگی بود. اگر این دیه را تهیه نکنم اعدامم می کنند.
همدست هم داشتی؟
چند نفر از زندانیان که آنها هم سرنوشتشان شبیه به من است، ‌همدستم شدند. آنها هم می خواستند با تهیه پول دیه از زندان خلاص شوند. همه ما خسته شده ایم از این وضعیت. یک شب که دور هم در بند نشسته بودیم، این نقشه را کشیدیم و اجرایش کردیم.
از جزییات نقشه تان و نحوه کلاهبرداری تان،بگویید؟

ابتدا از چند نفر از دوستانمان خواستیم تا برایمان از معتادان و افراد کارتن خواب سیم کارت و کارت عابربانک بخرد. معمولا قیمتش متغیر بود از ۳۰۰ هزارتومان تا یک میلیون تومان. گاهی هم سیم کارت هایی با شماره های عجیب و تبلیغاتی به اسم معتادان می خریدیم و با آن پیامک واریز به شماره های مختلف می فرستادیم. مضمون پیامک ها به این شرح بود: اسم بانک، مبلغ، تاریخ، ساعت و یک شماره حساب ساختگی. شماره ای هم که با آن این پیام ارسال می شد حاوی اعداد صفر زیادی بود و به همین دلیل شاکی تصور می کرد که شماره بانک است. حدو یک ساعت بعد هم تماس می گرفتم و مدعی می شدم که اشتباه پول واریز شده و طوری صحبت می کردم که طرف اصلا شک نمی کرد و همان لحظه شماره کارت می گرفت و پول را برمی گرداند.
ممکن بود با کسی تماس بگیرید و پول واریز نکند؟
بارها پیش آمده بود. همیشه تیر به هدف نمی خورد که، گاهی هم به سنگ می خورد! اما خب ما ناامید نمی شدیم و به سراغ طعمه های بعدی می رفتیم. شاید باورش برایتان عجیب باشد اما اغلب طعمه های ما از افراد تحصیلکرده جامعه هستند.
چند مورد کلاهبرداری با این شیوه و شگرد انجام داده اید؟
تعداد دقیقش را که نمی دانم اما رقمش بالای دو سه میلیارد تومان شده بود. پول ها را جمع می کردیم برای دیه.
برگردیم سراغ پرونده قتل، چه شد که مرتکب جنایت شدی؟
به خاطر یک مسئله پیش پا افتاده و جزیی. نه تنها زندگی و سرنوشت خود را نابوده کرده ام بلکه باعث داغدار شدن خانواده مقتول هم شده ام. آن روز فقط به خاطر چشم در چشم شدن با مقتول درگیر شدم و من احمق جانش را گرفتم.
چه اتفاقی افتاد؟
آن شب با دوستانم بودیم که مقتول به همراه دوستانش از کنار ما رد شدند. مقتول بدجور مرا نگاه می کرد که به او تذکر دادم و گفتم چرا چپ چپ نگاهم می کنی و زل زدی به چشم هایم؟ همین جمله ساده و کوچک شروع یک درگیری بزرگ میان ما شد. وقتی هم دعوا بالا گرفت، با چاقو ضربه ای به مقتول زدم و بعد فرار کردم.
چه شد که اولیای دم حاضر به بخشش شد؟
هنوز به صورت قطعی نگفته اند که می بخشند. اما یکبار پای چوبه دار رفتم و درحالیکه طناب دار برگردنم بود التماسشان کردم که مرا ببخشند. دیگران هم واسطه شدند و آنها در نهایت دلشان به رحم آمد و به من مهلت دادند. آنها حکم را اجرا نکردند و من به زندان برگشتم. پس از آن تلاش ها برای جلب رضایت شروع شد و آنها به خانواده ام گفتند که باید دیه میلیاردی تهیه کنم تا پای رضایت نامه را امضا کنند. خانواده ام بخشی از پول را تهیه کرده اند اما خب مبلغی که اولیای دم درخواست کرده اند، خیلی سنگین تر از این حرفاست و همین موجب شد که من نقشه کلاهبرداری بکشم. البته پرونده ام را سنگین تر کرده ام و احتمالا سال های بیشتری باید پشت میله های زندان بمانم البته اگر عمر کفاف بدهد و زنده بمانم...

کد خبر 846761 برچسب‌ها زندان اعدام کلاهبرداری - قمار - شرط‌بندی قتل - قاتل

دیگر خبرها

  • دستگیری قاتل فراری جوان محلاتی
  • کشف جسد زن ۵۹ ساله در تالش
  • به اتهام تجاوز: دو فوتبالیست لیگ برتری دستگیر شدند
  • دستگیری دو بازیکن 19 ساله لیگ برتر انگلیس به اتهام تجاوز جنسی
  • کلاهبرداری قاتل برای پرداخت دیه میلیاردی | سرنوشت قاتلی که رویای آزادی در سر دارد
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • قتل آتشین پدر در خواب عصرگاهی با نقشه شیطانی دختر جوان
  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
  • قتل خانم ۸۲ ساله در آباده و سرقت طلاجات او
  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک در غرب تهران / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو